پیدایش عکاسی
عکاسى اختراع يک فرد نيست بلکه ماحصل مجموع اکتشافات و تحقيقات افراد بسيارى در حوزه‌هاى مختلف شيمى و صنايع است. اثرات شيميايى نور از گذشته‌هاى نسبتاً دور بر روى اجسام مختلف اعم از معدنى يا آلى شناخته شده بود و حتى در قرون اوليه، يک معمار رومى به ديگران همواره توصيه مى‌کرده که تابلوهاى خود را هميشه رو به سمت شمال بگذراند تا اشعهٔ خورشيد بر آنها نتابد. اکنون بر همه شناخت شده است که نور، رنگ پارچه و گل و گياهان مختلف را تغيير مى‌دهد و در نواحى کوهستانى و يا کنار دريا حتى پوست بدن را تيره مى‌سازد.
سابقهٔ تاريخى اتاق تاريک يا جعبه‌اى که سوراخى کوچک در يک طرف آن ايجاد مى‌شد، به روزگار قديم باز مى‌گردد. در قرن شانزدهم همه جا از اين ابزار براى نمايش تصاوير استفاده مى‌شد. اختراع نخستين اتاقک تاريک را به لئوناردو داوينچى (۱۵۱۹-۱۴۵۲ م) وجووانى باتيستا دلاپورتا (۱۶۱۵-۱۵۳۸ م) هنرمند و مخترع ايتاليايى نسبت مى‌دهند. ژروم کاردان (۱۵۷۶-۱۵۰۱ م) امکان نصب يک عدسى محدب را در مقابل روزنهٔ اتاق تاريک مطرح کرد.

در دههٔ سوم قرن هيجدهم دوربين نقش ابزراى کمکى در طراحى صحنه‌هاى معمارى را پيدا کرده بود و در همان سال‌ها، حساس بودن اصلاح نقره در برابر نور کشف شد.
در سال ۱۷۲۷ م هانريش شولتس پزشک آلمانى پديده‌اى را کشف کرد که تأثيرى تعيين‌کننده در ثبت تصاوير داشت. شولتس مشاهده کرد که بطرى حاوى نمک نقره که در کنار پنجره قرار گرفته بود، دو رنگ شده است. سمت رو به نور بنفش تيره و سمت پشت به نور به رنگ اصلى نمک نقره يعنى سفيد باقى مانده بود. وقتى شولتس بطرى را تکان داد رنگ بنفش محو شد. وى اين آزمايش را چند بار تکرار کرد و نتيجه يکسان بود. اين تجربه به نقطهٔ شروع پيوند علم شيمى با اتاق تاريک بود. ده سال بعد ‘هه‌لو’ عضو فرهنگستان علوم پاريس مشاهده کرد که اگر کاغذى را با قلمى که مرکب آن نيترات نقره است بنويسيم، هرچند در ابتدا بى‌رنگ است، اگر در معرض نور قرار گيرد، رنگ نوشته سياه مى‌شود.
در پايان قرن هيجدهم ميلادى شيميدان سوئدي، ميشل در تجربيات خود به پديدهٔ سياه شدن کلرور نقره تحت تأثير نور، به اين موضوع اشاره مى‌کند که تمام پرتوهاى رنگي، به يک نسبت و با يک سرعت تأثير نمى‌کنند.
در پايان قرن هيجدهم ميلادى شيميدان سوئدي، ميشل در تجربيات خود به پديدهٔ سياه شدن کلرور نقره تحت تأثير نور، به اين موضوع اشاره مى‌کند که تمام پرتوهاى رنگي، به يک نسبت و با يک سرعت تأثير نمى‌کنند.
اکنون در دنيا مورد قبول است که ثبت تصوير و ثابت کردن آن براى مدت بسيار طولانى يک اختراع فرانسوى است. اولين تصوير ثابتى که بتوان آنرا عکس ناميد توسط ژوزف نيسفورنيپس مخترع فرانسوى (۱۷۶۵-۱۸۳۳) تهيه شد. وى در سال ۱۸۲۲ در پنجاه و هفت سالگى توانست نخستين تصوير تثبيت شدهٔ دائمى را توليد کند؛ اما نخستين کار برجا مانده از وى به چهار سال پس از اين تاريخ مربوط مى‌شود.
شخص ديگرى که کارنيپس را تکامل بخشيد لوئى داگر (۱۸۵۱-۱۷۹۹ م) نقاش و طراح صحنهٔ فرانسوى بود. وى پس از ده سال دستگاهى به‌نام داگرتوتيپ را اخترا ع کرد. اين دستگاه که تصوير مثبت توليد مى‌کرد، در سال ۱۸۳۹ به نمايش درآمد و به اين ترتيب عصر عکاسى آغاز گرديد. پس از داگر، ويليام هنرى فاکس تالبت (۱۸۰۰-۱۸۷۷) انگليسى به فکر افتاد تا تصاوير بر روى صفحهٔ کاغذى ثبت شود. وى اولين کسى بود که توانست يک عکس منفى (نگاتيف) روى کاغذ به‌وجود آورد و با عکسبردارى مجدد از آن بر روى کاغذ، امکان تکثير نسخه‌هاى متعدد، به صورت مثبت (پوزيتيف) را فراهم کرد. روش کار وى به اين ترتيب بود که يک عکس منفى مثلاً نقش سفيد يک برگ درخت را در زمينهٔ سياه، روى يک کاغذ حساس دوم قرار داد. آنگاه اين دو کاغذ را زير فشار يک شيشهٔ جام در معرض نور آفتاب گذاشت، کارى که ما امروزه آن را چاپ کنتاکت مى‌ناميم. نور از قسمت‌هاى سفيد برگ در نگاتيف عبور مى‌کرد و تصوير سياهى روى صفحهٔ حساس دوم تشکيل مى‌داد. در عين حال نور از قسمت‌هاى تاريک نگاتيف عبور نمى‌کرد، بنابراين آن قسمت‌هاى روى کاغذ دوم سفيد مى‌ماند. نتيجه کار تصوير مثبتى بود از شيء اصلى يعنى برگ تيره در زمينهٔ سفيد. اين آزمايش شالودهٔ اصلى عکاسى بر مبناى تصاوير مثبت و منفى را تشکيل داد. وى روش ابداعى خود را کالوتايپ ناميد. بعدها هرشل واژهٔ فتوگرافى را ابداع کرد که تا امروز رايج است.
نخستين عکس داگر تقليدى بود از نوعى طبيعت بيجان که نقاشى بنام شاردن مبتکر آن بود. قايق بادبانى اثر فاکس تالبت، به نقاشى‌هاى دريايى نقاشان انگليسى همان دوره شباهت دارد.
پس از دگرگون‌سازى شيوهٔ زندگى توسط انقلاب صنعتي، ابزارهاى خاص براى ثبت اين دگرگونى اختراع شدند و عکاسى دستخوش يک رشته اصطلاحات سريع مانند اختراع عدسى‌هاى بهتر، نگاتيوهاى شيشه‌اى و روش‌هاى جديد شيميايى شد.
فيلم‌هاى حلقه‌اى توسط جورج ايستمن (۱۹۳۲-۱۸۵۴ م) عکاس آماتور امريکايى ساخته و به بازار عرضه شد. تا اين زمان هنوز دوربين‌هاى سنگين شيشه‌اى رايج بودند و عکاسى براى همگان ميسر نبود. در سال ۱۸۸۸ م ايستمن دوربين سبک و ارزان و سادهٔ کداک را به بازار عرضه کرد که در آن به اندازهٔ ۱۰ عکس، فيلم وجود داشت و بعد دوربين ساده‌اى براى بچه‌ها ساخت. شعار وى چنين بود: ‘تکمه را فشار دهيد، باقى کار با ما!’ و رؤياى او به اين ترتيب به وقوع پيوست. ابداعات او انقلابى در عرصهٔ همگانى شدن عکاسى بوجود آورد.
همزمان با اين تلاش‌ها و تجارب در زمينهٔ عکاسى سياه و سفيد، تلاش‌هايى نيز براى عکاسى رنگى انجام شد ولى با موفقيت همراه نبود. تا ‌آنکه ثابت شد که تمامى رنگ‌ها از ترکيب سه شعاع نورى قرمز، سبز و آبى به دست مى‌آيند و اين مسأله راهگشاى اختراع عکاسى رنگى شد.
امروزه با بکارگيرى تجهيزات و دستگاه‌هاى الکترونيکى تصاوير چاپى در کوتاهترين زمان ممکن به تمامى نقاط جهان ارسال و منتشر مى‌شود و عکاسى تبديل به رسانه‌اى گويا و زبانى جهانى شده است. در مجموع عکاسى از آغاز پيدايش آن در ميانهٔ سدهٔ نوزدهم ميلادى تاکنون راهى طولانى را سپرى کرده است.

هنر عکاسی
هنر عکاسى در ميان هنرهاى کاربردى از ظرافت، دقت و اهميت خاصى برخوردار است. فتوگرافى از دو بخش photo به معنى نور و Graphic به معنى ثبت کردن مى‌باشد که مجموعاً ثبت کردن نور يا نورنگاري، در واقع به معنى عکاسى و عکسبردارى است که با استفاده از وسايل فيزيکى و شيميايى تصاوير دنياى خارج را مى‌توان ثبت کرد. بنابراين عکاسى نور است که خود يک‌نوع انرژى است.
عکاسى فى‌نفسه وسيله‌اى است که در آفريدن کار هنرى از آن بهره گرفته مى‌شود. عکاسى در عرصهٔ خلاقيت با هنر وجه اشتراک دارد؛ زيرا هرگونه کار عکاسى با دخالت ماهيتاً با دخالت نيروى تخيل انجام مى‌شود. هرعکس، حتى يک عکس فورى که تصادفاً گرفته شده باشد، بازتابى از نوعى سازماندهى تجربه و ثبت يک صورت ذهنى است. به اين ترتيب، موضوع و سبک هر عکس، از دنياهاى درونى و بيرونى شخص عکاس خبر مى‌دهد.
دوربين معمولاً چيزى بيش از يک وسيلهٔ ثبت در نظر گرفته نمى‌شود؛ اما عکاسى به‌هيچ‌‌وجه يک وسيلهٔ خنثى نيست. هرعکسي، تفسير دوباره‌اى از جهان پيرامون ماست و ما را عملاً بر آن مى‌دارد که اين جهان را به شکلى جديد ببينيم.

انواع عکاسی
اغلب مردم عکاسى را وسيلهٔ ثبت لحظه‌ها مى‌دانند؛ اما برخى عکاسان آن‌‌را به مثابهٔ يک ابزار هنرى بى‌نظير يافتند که مى‌تواند در خدمت بيان هنرى قرار گيرد. از اين‌رو عکاسى چيزى وراى ثبت موضوع مى‌تواند باشد. در آغاز اغلب عکاسان از هنرهاى نقاشى و مجسمه‌سازى دوران خود تقليد مى‌کردند. بعدها عکاسى گرايش‌ها و شاخه‌هاى متعددى پيدا کرد و هنرمندان هر شاخه به‌طور تخصصى به کار پرداختند؛ مثل عکاسان مستند، عکاسان هنري، تبليغاتي، زيرآب و … .

تبليغاتى
شاخه‌اى است از عکاسى که در آن عکس‌هايى براى تبليغ، رونق دادن به فروش، ارائه خدمات و آگاه کردن مردم گرفته مى‌شود. قبل از اختراع چاپ ماشيني، عکس به‌وسيله هنرمند طراحى مى‌شد تا آماده چاب در روزنامه‌ها و مطبوعات شود. پس از اختراع فيلم رنگي، مدت‌ها طول کشيد تا چاپ مکانيکى عکس‌هاى رنگى در سطح گسترده امکان‌پذير شود.
با پيشرفت در زمينهٔ تکنولوژى چاپ عکس، تقاضا براى عکس‌هاى تبليغاتى افزايش يافت و چاپ در سطح انبوه، موجب کاهش هزينه شد. امروزه شاهد تنوع و کثرت پوسترها، بروشورهاى تبليغاتي، بيل بوردها و عکس‌هاى تبليغاتى در روزنامه‌ها و مجلات هستيم. اين تبليغات در عرصهٔ تلويزيونى نيز در همين مجموعه قرار دارد.

هنرى
عکاسى هنرى هنر نشانه‌سازى يا هنر طراحى نور است که تاريخ پربارى دارد. خصوصاً در انگلستان که عکاسى در واقع ادامهٔ فعاليت پيشگامانى نظير ‘بليام هنرى فوکس تالبوت’ ، اچ. پى رابينسون، اسکار گوستاوريجلند، جوليا مارگارت کامرون و … بوده است و از دوربين‌ براى خلق اثرى هنرى بهره گرفته شده است.
از مهم‌ترين اصول درک يک اثر هنرى داشتن تجربهٔ شخصى و دريافت محتوا از طريق شکل ظاهرى قوى و جذاب و توجه به اثر است. قدرت انتقال مفاهيم بدون کلام، در عکس يک رويداد هنرى منحصر به‌فرد را بيان مى‌کند.
در نيمهٔ دوم قرن بيستم، روش‌هاى زيبايى‌شناسى به شکل‌هاى گوناگون ادامه يافت که شامل نمايش دقيق و عيني، عکاسى مستقيم، عکاسى مطبوعات براساس علائق شخصي، پيکتوراليسم نو و … مى‌باشد.

فتوژورناليسم (روزنامه‌اى)
عبارت فتوژورناليسم اولين بار در سال ۱۹۲۴ م توسط فرانک لوترمرت، رئيس دانشگاه ميسورى به‌کار گرفته شد. فتوژورناليسم يعنى اتحاد کلامى لغت و تصوير براى ايجاد يک ارتباط قوى و مؤثر. گرچه روزنامه‌نگاران با استفاده از دوربين عکاسي، تصوير را براى بيان بيشتر گزارش، ارائه مى‌دهند. اما امروزه عکس‌هايى در اين موضوع تهيه مى‌شود که نياز به همراهى بيش از اندازهٔ متن و يا زيرنويس ندارد. بلکه لازم است پنج اصل معروف ‘چه کسي، چه وقت، کجا، چرا و چگونه’ در آنها مراعات شود.

زير آب
عکاسى زيرآب کليه‌ٔ تلاش‌هايى است که در جهت عکسبردارى (حتى فيلم‌برداري) در زير آب صورت مى‌گيرد. از عکسبردارى در استخر معمولى با کمک دوربين ضد آب گرفته تا عکس‌هاى حقيقى و علمى که با دستگاه کنترل از راه دور از اعماق درياها گرفته مى‌شود.
در دههٔ ۱۹۰۰ جک ويليامسون، روزنامه‌نگار، عکاس و نويسندهٔ امريکايي، وسيله‌اى اختراع کرد که سينماتوگرافى از زير آب را عملى ساخت. اين وسيله در ساختن اولين فيلم سينمايى تجارى به نام بيست هزار فرسنگ زير دريا استفاده شد.
قبل از اختراع اين دستگاه از دوربين‌هاى ساده درون جعبه‌هاى ضد آب و يا در مراحل بعدى از دوربين‌هاى ضد آب استفاده مى‌شد.
در سال ۱۹۲۷ مجله جغرافياى ملي، اولين عکس‌هاى رنگى زير آب را منتشر کرد. اين عکس‌ها توسط دکتر ويليام لانگلى و چارلز مارتين تهيه شدند.
پيشرفت دستگاه تنفس غواصى در سال ۱۹۴۳ عکاسان را از حمل وسائل سنگين و دست‌وپاگير رهايى داد و انگيزهٔ عکاسان براى ساخت و طراحى وسايل بهتر عکاسى زيرآب بيشتر شد.

هوايى
پيش از بکارگيرى گيرنده‌هاى تصوير ديجيتال، جمع‌آورى تصاوير هوايى از هواپيماها و سکوهاى فضايي، از مواد و محصولات عکاسى با کيفيت بالا و قدرت تفکيک بسيار عالى استفاده مى‌شد.
پيشرفت‌هاى اخير در تصويرسازى هوايى برپايه انتقال سريع تصاوير استوار شده‌اند. گيرنده‌هاى دقيقى تصاوير ديجيتال را در لحظهٔ گرفته شدن، به زمين مخابره مى‌کنند و نحوهٔ عملکرد، کاربردها، استفاده‌هاى تصويرسازى هوايى را دچار تغييرات فراوانى کرده است. البته هنوز در مواقع ضرورى از دوربين‌ها و فيلم‌هاى قابل ظهور و چاپ استفاده مى‌شود.
از موارد استفاده و کاربردهاى تجارى تصويرسازى هوايى مى‌توان، برنامه‌ريزى شهرى و ناحيه‌اي، جنگل‌داري، مطالعات محيط‌ زيست و طبيعت، بررسى جمعيت، توليد محصولات کشاورزي، زمين‌شناسي، کشف منابع طبيعى و … را نام برد.